زندگينامهي شهيد مرادعلي آقای از روستای باغدشت
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامهي شهيد مرادعلي آقائي كوچكزاده
|
|
سپس وقتي ديد كه دانشگاه انسانسازي جبهه، دانشجو ميپذيرد او در آن دانشگاه ثبتنام نمود و پس از آموزش مقدماتي كارت ورود به دانشگاه را دريافت نمود و پس از مدّتي نبرد با كفّار در 28/8/1361 به درجه رفيع شهادت نايل گشت.
مراد با اينكه سنّ كمي داشت امّا رشد اجتماعي وي آنقدر زياد بود كه مسايل اجتماعي را بخوبي درك ميكرد و براي ياري دادن به افراد اجتماع از هيچ كوششي دريغ نميورزيد و زندگي خويش را وقف انقلاب اسلامي نمود. او شب و روز براي انقلاب دل ميسوزاند و چون وضع محل خويش را از نظر تبليغات اسلامي كم ميديد و يا به روستاهاي ديگر سفر ميكرد و شعارهاي روي ديوار روستاها را ميديد بهجاي اينكه خوشحال شود ناراحت بود، ناراحتي او از اين جهت بود كه چرا روستاي ما بهفكر تفرقه هستند و از اسلام تبليغ نميكنند و وقتي صحنه را خالي ميديد خودش دستبهكار شد تا جايي كه تمام عكس امام و ياران امام را كليشه مينمود و به در و ديوارها ميچسباند.
اما نكتهاي قابل ذكر است، و آن اينكه جامعه ما با كمال تأسّف دير مراد را درك نمود شايد موقعي او را درك نمود كه خالصانه به سوي معبود خويش شتافت. افسوس جامعه ما به شكل ديگري چهره سرباز امام زمان(عج) را نشان ميداد ولي با شهيد شدن مراد تمام حقيقت روشن شد و نور خورشيد بار ديگر نمايان گشت. در اينجا جا دارد از استقامت پدر شهيد سخني بشنويم: وقتي كه عدهاي از پاسداران در روز هفت شهيد شركت نمودند و چهرههايشان غمناك بنظر ميرسيد، پدر شهيد با روحيه گشاده و با لبان خنده به پاسداران گفت هيچ ناراحت نباشيد اگر قرباني دادن در راه خدا ناراحتي هم دارد؟ البته جاي تعجب نبود از چنين پدري چنين فرزندي تربيت يابد وقتي اين پدر فرزند خودش را از دست ميدهد، با روحيه قوي ميگويد فرزند خودم را در راه اسلام قرباني نمودهام يا مادر شهيد آقايي در لابلاي سخن ميگويد من براي مراد زياد ناراحت نيستم ولي اميدوارم لشكريان اسلام با سلامتي كامل به منزلشان برگردند، نگاه كنيد فرهنگ يك زن روستايي را فرزند خود را از دست ميدهد ولي بهفكر مسلمانان ديگر است.
برادر آقائي در سنّ كم، نماز و روزه خود را شروع نمود، شايد در همان سنّ كم دنبال معبود خويش بود كه چگونه به آن برسد مراد داراي اخلاق حسنهاي بود طوري كه اگر يك نفر با او برخورد ميكرد مجذوبش ميشد مثلاً دوستان چند روز او را نميديدند به سراغ او ميرفتند مراد پيش دوستانش به پاكي و درستي زبانزد بود اين جوان همانطوريكه مقاوم و بردبار بوددر تقوا هم مخلص بود.
مراد آنقدر به امام عشق ميورزيد و امام را دوست ميداشت كه تمامي وجودش در امام خلاصه ميشد، بهطوري كه از طرف امام پيامي صادر ميشد با تمام وجود در عمل بدان كوشا بود مثلاً سخن امام راجع به عازم شدن به جبههها، امام را عين تقوا ميدانست و اعمال امام را اجراي بعضي از آيات قرآن ميديد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
بسم الله الرّحمن الرّحيم
وصيّت نامهي شهيد مرادعلي آقايي كوچكزاده
« مَنْ طَلَبَني وَجَدَني وَ مَنْ وَجَدَني عَرَفني وَ مَنْ عَرَفَني اَحَبَّني وَ مَنْ اَحَبَّني عَشَقَني وَ مَنْ عَشَقَني عَشِقْتُهُ وَ مَنْ عَشِقْتُهُ قَتَلْتُهُ وَ مَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَيَّ دِيَتُهُ وَ مَنْ ديتُهُ فَانَا ديتُهُ1 . »“حديث قدسي”
« آنكس كه مرا طلب كند، مييابد. آنكس كه مرا يافت، ميشناسد. آنكس كه مرا شناخت، دوستم ميدارد. آنكس كه دوستم داشت، به من عشق ميورزد. آنكس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق ميورزم. آنكس كه به او عشق ورزيدم، ميكشم او را. و آنكس را كه بكشم خونبهايش برمن واجب است. و آنكس كه خونبهايش برمن واجب باشد، خودم خونبهايش هستم. »
اينجانب مرادعلي آقايي كوچكزاده، فرزند احمدعلي، شمارهي شناسنامه 2 در
سال 1344 در يك خانوادهي متوسّط مذهبي بهدنيا آمدم زماني كه انقلاب اسلامي ميرفت تا مسير تكاملي خود را طي كند و به جهاني شدن خود هرچه نزديكتر شود آمريكا و شوروي و وابستگانش از جهاني شدن انقلاب اسلامي ما ميترسيدند و ميلرزيدند اوّل گروهكهاي ضدّخلق را تقويت كردند تا در كردستان و يا شهرهاي ديگر تشنّج بهوجود بياورند و پاسداران و سربازان و بسيجيها را سرببرند. براي نابودي انقلاب اسلامي و اسلام عزيز بكوشند اما ديدند كه تيرشان به سنگ خورده است و بعد آمريكا و دست نشاندگانش آمدند صدّام يزيد را در عراق يك عروسك قرار داده و جنگ را به ايران تحميل كردند تا به خيال خام خود، انقلاب اسلامي را از بين ببرند.
برادران! مواظب اين منافقين و ضدانقلابيون و ليبرالها باشيد و امام را تنها نگذاريد حرفهايش را گوش فرا دهيد.
پدرم! خدا امانتي به شما داده بود كه اين امانت را از شما پس گرفت بايد افتخار كني كه فرزندي داشتي كه در راه اسلام و قرآن فدا كردي، و تو اي مادر! بايد همچون فاطمه(س) باشي پس صبر داشته باش و براي من ناراحت نباش، و تو اي برادرم و خواهرم! بايد راه برادرت و برادران ديگر كه در راه اسلام، جانبازي ميكنند را ادامه دهيد.
سلام بر سالار شهيدان حسين بن علي(ع)، درود بر رهبر سازش ناپذير انقلاب
روح خدا روح الله الموسوي الخميني.
« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »
سردارشهید منوچهر علیپور متولد مازندران قائمشهر روستای خطیرکلا میباشد درسال 1365درمنطقه لولان اوشنویه در عملیات قادر بشهادت رسیدند ودرروز قیامت مورد شفاعت او قرار بگیریم روحش شاد ای شهید همیشه زنده