زندگينامهي شهيد سيدصالح موسويان روستاي باغدشت
بسم الله الرّحمن الرّحيم
زندگينامهي شهيد سيدصالح موسويان
|
|
وي نيز مانند ميليونها ايراني ديگر در راهپيماييها و تظاهرات شركت ميكرده و عليرغم سنّ كم، وظيفهي خود را نسبت به دين و رهبري به خوبي ادا نمود.
در سال 1357 در مقطع راهنمايي، تحصيل ميكرد كه انقلاب اسلامي به رهبري بزرگ مرد قرن، حضرت امام خميني(ره) و با فداشدن بهترين جوانانان اين مرز و بوم به پيروزي رسيد و در تمامي نقاط اين مملكت بانك تكبير بلند بود و پس از مقطع راهنمايي، براي ادامهي تحصيل رشتهي فرهنگ و ادب نظام قديم را انتخاب نموده و در دبيرستان شهيد اسماعيلنژاد گنجافروز ثبتنام نمود. شهيد عزيز علاقهي خاصّي به درس و علم داشت، و در نزد دوستان و بستگان ميفرمود: « بايد به دانشگاه بروم. »
دوران دبيرستان را الحمد الله و المنّه با موفّقيّت به پايان رسانيد و موفّق به اخذ ديپلم شد و دوران خدمت را در سپاه به عنوان سرباز وظيفه گذراند تا اينكه در تاريخ 18/11/1363 داوطلبانه به جبههي حقّ عليه باطل اعزام و با كافران بعثي جنگيد تا سرانجام در مورّخهي 4/12/1365 در منطقهعمليّاتي مريوان به آرزوي ديرينهاش كه همانا شهادت فيسبيلا… بود نايل آمد و در مورّخهي 25/12/1365 بعد از تشييع پيكر مطهّر و پاكش در شهرستان قائمشهر در گلزار شهدا محل؛ يعني، آقا سيدحيدر روستاي باغدشت به خاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
بسم الله الرّحمن الرّحيم
وصيّت نامهي شهيد سيّدصالح موسويان
اينجانب سيّدصالح موسويان، فرزند ميرآقا، ساكن روستاي باغدشت تاريخ تولّد 1344 با اعتقاد كامل به يگانگي خداوند متعال و پيامبري حضرت رسول(ص) و امامت دوازده امام(ع) با اعتقاد كامل به اين جنگ كه جنگ حقّ عليه باطل مي باشد وآنقدر با دشمن خدا ميجنگم كه يا به كربلا يا به شهادت برسم.
سلام بر حسين(ع) سلامي برخاسته از صميم قلب و عشق دروني، نخست به امام غايب حضرت مهدي(عج) و سپس به نايب امام زمان(ع)، امام خميني و بعداً به روان آناني كه بدنشان به خاك افتاده و روحشان به عالم بالا شتافته است خدايا به حسين(ع) بگو كه شهداي ما همچون تو، سر در بدن ندارند و با لب تشنه، شهيد ميشوند. خدايا! به مهديات بگو كه لشكر عظيم اسلام براي ياريت در انتظار توست. خدايا! به علياصغر(ع) بگو كه قلبهاي كوچك اطفال ما را به موشكهاي چند متري متلاشي ميكنند. خدايا! به علي اكبر(ع) بگو كه نوجوانهايمان و غنچههاي نشكفتههايمان ميروند، شهيد ميشوند.
خدايا! به بهشتيات بگو كه همچنان راست قامتيم. خدايا! به رجاييات بگو كه قرارداد صلح را با كفّار امضا نخواهيم كرد.
خدايا! به زينب و فاطمه زهرا(س) بگو كه ما هم هفتاد و دو تن شهيد داديم و به ايشان بگو كه سرداران كفّار حتّي به زنان باردار و كودكان در گهواره و پيرمرد و پيرزن لكنده هم رحم
نميكنند. خدايا! به دستغيب بگو كه دعاي كميل را برقرار ميكنيم.
خدايا! به شهداي محراب بگو كه بلندترين فريادمان نماز است. پروردگارا! قدس عزيز و حرم خونين حسين(ع) را گرفتند و اماكن مقدّس تو مركز توطئهي آمريكا و كفّار منافقين شد شهرهاي ما را ويران كردند، كودكان و مادران بي گناه را كشتند. ياران امام را از ما گرفتند و از طرف ديگر پيروان مكتب حسين(ع) همه در برابر تو خدايا تسليم هستند. در برابر كفّار، همچنان كوهي، استوارند كه هيچ مانعي از رسيدن آنها به تو نميشود و قهرمانانه بر دشمن يورش ميبرند، و مظلومانه در برابرت اشك ميريزند. سربازان اسلام همهي توطئههاي ضدخدايي را با ايثار و روحيهي شهادت طلبي نقش برآب ميكنند. كفّار به مادّيات و سلاحهاي مدرن وابستهاند امّا خدايا! يارانت به ياري تو دل بستهاند.
خدايا! سربازانت را ياري كن و به آنان قدرت بده تا بتوانند عليه دشمنانت
مبارزه كنند.خدايا! فرج ظهور حضرت مهدي(عج) را هرچه زودتر برسان. در آخر از پدر و برادران و خواهران و تمام عزيزانم ميخواهم كه بعد از مرگم صبور باشيد اگر براي من اشك ميريزيد به ياد حسين(ع) و ياران كربلاييش اشك بريزيد. پدر عزيزم! ميدانم كه محبّت من در دل تو بسيار است و رنج و اندوه از دست رفتن من برايت دشوار، ولي در راه الله و در راه به ثمر رسيدن حكومت اسلامي بس ناچيز است. از همه ميخواهم كه وظيفه شرعي خود را در اين لحظات حساس كه اسلام مورد تهاجم خصم قرار گرفته، تشخيص داده و عمل نمايند.
والسّلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
سردارشهید منوچهر علیپور متولد مازندران قائمشهر روستای خطیرکلا میباشد درسال 1365درمنطقه لولان اوشنویه در عملیات قادر بشهادت رسیدند ودرروز قیامت مورد شفاعت او قرار بگیریم روحش شاد ای شهید همیشه زنده