اللهی  چگونه گویم نشناختمت که شناختمت  و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت

 

 

یاد آن روز بخیرِِ‌،این همه دیوارنبود
اين‌ چنين‌ بر رخ‌ دل‌، گرد غم‌ يار نبود
چشم،‌بي‌ واسطه‌ آن‌ روزخدارامي‌ديد
حيف‌ شد چشم‌ دلم‌،لايق‌ ديدار نبود
مي‌شكستيم‌ پل‌ فاصله‌ راباهر گام‌
بين‌ ما و شهدا فاصله‌ بسيار نبود
داغ‌ دل‌ بود و غم‌ جاري‌ ايّام، ولي‌
روي‌ آيينه دل‌ اين‌ همه‌ زنگار نبود
کربلا بود، خطر بود،خدا با ما بود
زندگي‌ بود، ولي‌،اين‌ همه‌ تكرار نبود
كاش‌ مي‌ريخت‌،تماميّت‌ اين‌ فاصله‌ها
كاش‌ بين‌ من‌ ودل‌ اين‌ همه‌ ديوارنبود